معنی فارسی originative
B2دارای خاصیت ایجاد یا خلق کردن، خلاق و نوآور.
Causing something to originate; creative or inventive.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ایدههای خلاقانه او منجر به کشفیات انقلابی شد.
مثال:
Her originative ideas led to groundbreaking discoveries.
معنی(example):
آنها به روش خلاقانه او در حل مسئله ارج مینهند.
مثال:
They appreciate his originative approach to problem-solving.
معنی فارسی کلمه originative
:
دارای خاصیت ایجاد یا خلق کردن، خلاق و نوآور.