معنی فارسی ornamenter

B1

تزیین‌کننده، فردی که به تزیین و زیبا کردن اشیا می‌پردازد.

A person who decorates or embellishes something.

example
معنی(example):

یک تزیین‌کننده با دقت تزیینات را روی کیک قرار می‌دهد.

مثال:

An ornamenter carefully places decorations on the cake.

معنی(example):

تزیین‌کننده به خاطر سبک منحصر به فردش مورد تحسین قرار گرفت.

مثال:

The ornamenter was praised for her unique style.

معنی فارسی کلمه ornamenter

: معنی ornamenter به فارسی

تزیین‌کننده، فردی که به تزیین و زیبا کردن اشیا می‌پردازد.