معنی فارسی ornary

B1

اورناری، چیزی که دارای تزیینات و جزییات زیبا و شگفت‌انگیز است.

Relating to, characterized by, or decorated with ornaments.

example
معنی(example):

کلیسا طراحی اورناری داشت که واقعاً چشمگیر بود.

مثال:

The church had an ornary design that was truly impressive.

معنی(example):

ساختمان دارای عناصر اورناری در معماری‌اش بود.

مثال:

The building featured ornary elements in its architecture.

معنی فارسی کلمه ornary

: معنی ornary به فارسی

اورناری، چیزی که دارای تزیینات و جزییات زیبا و شگفت‌انگیز است.