معنی فارسی oscillant
B1نوساندار، به حالت یا حرکتی اشاره دارد که به طور مکرر جابهجا میشود.
Characterized by oscillation; moving or vibrating back and forth.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نوساننما در حال حاضر نوسانی است.
مثال:
The pendulum is currently oscillant.
معنی(example):
حرکت نوسانی فنر جالب بود.
مثال:
The oscillant motion of the spring was captivating.
معنی فارسی کلمه oscillant
:
نوساندار، به حالت یا حرکتی اشاره دارد که به طور مکرر جابهجا میشود.