معنی فارسی otherwiseness
B1ویژگی یا حالت دیگری بودن، نشاندهنده دیدگاه یا رویکرد متفاوت به یک موضوع.
The quality of being different in a way that influences perspective or approach.
- NOUN
example
معنی(example):
دیگرگونه بودن او باعث شد مشکل راحتتر قابل حل باشد.
مثال:
Her otherwiseness made the problem easier to approach.
معنی(example):
تیم از دیگرگونه بودن او در مواجهه با مسائل قدردانی کرد.
مثال:
The team appreciated her otherwiseness in tackling issues.
معنی فارسی کلمه otherwiseness
:
ویژگی یا حالت دیگری بودن، نشاندهنده دیدگاه یا رویکرد متفاوت به یک موضوع.