معنی فارسی otherworldness
C1حالت یا ویژگی دیگری از دنیا که میتواند تأثیرگذار و شگفتانگیز باشد.
The state of being beyond the ordinary world, often described as surreal or extraordinary.
- NOUN
example
معنی(example):
طرح فیلم احساسی از دیگر دنیایی را منتقل کرد.
مثال:
The movie's plot conveyed a feeling of otherworldness.
معنی(example):
منظر طبیعی حال و هوای دیگری را داشت که بازدیدکنندگان را مجذوب کرد.
مثال:
The landscape had an air of otherworldness that fascinated visitors.
معنی فارسی کلمه otherworldness
:
حالت یا ویژگی دیگری از دنیا که میتواند تأثیرگذار و شگفتانگیز باشد.