معنی فارسی otherworldliness

C1

حس دیگر دنیایی، به‌ویژه در هنر یا ادبیات که نشان‌دهنده جنبه‌هایی فراتر از واقعیت معاصر است.

A quality that seems not of this world, often evoking a mystical or ethereal feeling.

example
معنی(example):

کار هنرمند حس دیگری را دارد.

مثال:

The artist's work has a sense of otherworldliness.

معنی(example):

او با لحنی از دیگرگونگی صحبت کرد که تما‌شاگران را مجذوب کرد.

مثال:

She spoke with a tone of otherworldliness that captivated the audience.

معنی فارسی کلمه otherworldliness

: معنی otherworldliness به فارسی

حس دیگر دنیایی، به‌ویژه در هنر یا ادبیات که نشان‌دهنده جنبه‌هایی فراتر از واقعیت معاصر است.