معنی فارسی out-side
B1بخش یا ناحیه بیرونی چیزی.
The exterior part of something.
- NOUN
example
معنی(example):
بیرون جعبه با رنگهای روشن پوشانده شده بود.
مثال:
The out-side of the box was covered in bright colors.
معنی(example):
ما باید بیرون خانه را رنگ کنیم.
مثال:
We need to paint the out-side of the house.
معنی فارسی کلمه out-side
:
بخش یا ناحیه بیرونی چیزی.