معنی فارسی outside broadcasts

B1

پخش زنده برنامه‌ها از مکان‌های بیرونی به جای استودیو.

Live transmissions from a location outside the studio.

example
معنی(example):

ایستگاه تلویزیونی برای این رویداد پخش‌های بیرونی راه‌اندازی کرد.

مثال:

The TV station set up outside broadcasts for the event.

معنی(example):

آنها معمولاً در طول رویدادهای ورزشی پخش‌های بیرونی انجام می‌دهند.

مثال:

They often do outside broadcasts during sporting events.

معنی فارسی کلمه outside broadcasts

: معنی outside broadcasts به فارسی

پخش زنده برنامه‌ها از مکان‌های بیرونی به جای استودیو.