معنی فارسی outbeg

B1

از کسی بیشتر درخواست کردن یا التماس کردن.

To beg or plead more than someone else.

example
معنی(example):

او سعی کرد از رقبایش برای آخرین بلیط بیشتر begging کند.

مثال:

She tried to outbeg her competitors for the last ticket.

معنی(example):

او می‌دانست که باید از دوستانش بیشتر درخواست کند تا کمکشان را بگیرد.

مثال:

He knew he had to outbeg his friends to get their help.

معنی فارسی کلمه outbeg

: معنی outbeg به فارسی

از کسی بیشتر درخواست کردن یا التماس کردن.