معنی فارسی outbidden
B1به معنی زده شدن بنا به قیمت بالاتر از دیگران در حراج.
To have been bid against beyond one's offer.
- VERB
example
معنی(example):
او در حراج توسط رقبایش احساس میکرد که از او بیشتر قیمت گذاشته شده است.
مثال:
He felt outbidden by his competitors in the auction.
معنی(example):
او در خرید آیتمی که میخواست بیشتر قیمت گذاشته شد.
مثال:
She was outbidden for the item she wanted.
معنی فارسی کلمه outbidden
:
به معنی زده شدن بنا به قیمت بالاتر از دیگران در حراج.