معنی فارسی outbray
B1جلوتر بودن در صدای جیر جیر یا صدای داد و فریاد، به ویژه برای خر.
To bray louder than others, typically referring to a donkey's bray.
- VERB
example
معنی(example):
خر به نظر میرسید که با صدای بلندش از بقیه جلوتر است.
مثال:
The donkey seemed to outbray the rest with its loud voice.
معنی(example):
در مسابقه، بلندترین حیوان همه را جلوتر از خود کرد.
مثال:
In the contest, the loudest animal outbrayed all others.
معنی فارسی کلمه outbray
:
جلوتر بودن در صدای جیر جیر یا صدای داد و فریاد، به ویژه برای خر.