معنی فارسی outbrazen

B1

جلوتر بودن در جسارت یا بی‌شرمی نسبت به دیگران.

To be bolder or more brazen than others.

example
معنی(example):

او سعی کرد در مناظراتش از رقبایش جلوتر باشد.

مثال:

He tried to outbrazen his rivals in their debates.

معنی(example):

موضع جلوتر او در جلسه همه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

Her outbrazen attitude in the meeting surprised everyone.

معنی فارسی کلمه outbrazen

: معنی outbrazen به فارسی

جلوتر بودن در جسارت یا بی‌شرمی نسبت به دیگران.