معنی فارسی outbulge
B1پیدا شدن برآمدگی یا برجستگی در یک جسم، معمولاً به دلیل فشار یا نیرو.
To bulge or swell outwards beyond the normal shape or size.
- VERB
example
معنی(example):
بادکنک شروع به تراکم از تمامی هوایی که پر شده بود کرد.
مثال:
The balloon began to outbulge from all the air it was filled with.
معنی(example):
اگر پارچه خیلی محکم کشیده شود، شروع به بیرون زدن میکند.
مثال:
The fabric will outbulge if it is stretched too tightly.
معنی فارسی کلمه outbulge
:
پیدا شدن برآمدگی یا برجستگی در یک جسم، معمولاً به دلیل فشار یا نیرو.