معنی فارسی outcasting
B1عمل طرد کردن، زمانی که فردی به دلیل ویژگیهای خاص یا رفتارهایش از دیگران جدا میشود.
The act of rejecting or excluding someone from a group.
- verb
verb
معنی(verb):
To cast out; to banish.
معنی(verb):
To expel from a caste.
example
معنی(example):
طرد کردن میتواند به مشکلات جدی عاطفی برای افراد منجر شود.
مثال:
Outcasting can lead to serious emotional issues for individuals.
معنی(example):
جامعه تمایل دارد افرادی که متفاوت هستند را طرد کند.
مثال:
Society has a tendency towards outcasting those who are different.
معنی فارسی کلمه outcasting
:
عمل طرد کردن، زمانی که فردی به دلیل ویژگیهای خاص یا رفتارهایش از دیگران جدا میشود.