معنی فارسی outcastes
B1طردشدگان، افرادی که به دلیل رفتار یا باورهای غیرمعمول از جامعه جدا شده و پذیرفته نمیشوند.
Individuals who are rejected or excluded from a social group.
- noun
noun
معنی(noun):
In Indian society, someone who does not belong to a caste.
example
معنی(example):
جامعه به خاطر باورهای غیرمعمولشان آنها را به عنوان طردشدگان در نظر گرفت.
مثال:
The community treated them as outcastes for their unusual beliefs.
معنی(example):
در دوران قرون وسطی، طردشدگان معمولاً در حاشیههای جامعه زندگی میکردند.
مثال:
In medieval times, outcastes often lived on the fringes of society.
معنی فارسی کلمه outcastes
:
طردشدگان، افرادی که به دلیل رفتار یا باورهای غیرمعمول از جامعه جدا شده و پذیرفته نمیشوند.