معنی فارسی outcharmed

B1

بیش از دیگران جادو شده، احساس جذابیت بیشتر نسبت به دیگری.

To be charmed more than someone else, often in a surprising way.

example
معنی(example):

او از اجرای شگفت‌انگیز خواهرش جادو شده احساس می‌کرد.

مثال:

She felt outcharmed by her sister's amazing performance.

معنی(example):

او به طور کامل از سخنان باهوش او جادو شده بود.

مثال:

He was completely outcharmed by her witty remarks.

معنی فارسی کلمه outcharmed

: معنی outcharmed به فارسی

بیش از دیگران جادو شده، احساس جذابیت بیشتر نسبت به دیگری.