معنی فارسی outdatedness
B2وضعیت یا کیفیت منسوخ بودن و عدم استفاده از یک چیز بهروز.
The state of being out of date or no longer in style or use.
- NOUN
example
معنی(example):
قدیمی بودن تکنولوژی مشهود بود.
مثال:
The outdatedness of the technology was evident.
معنی(example):
سلیقه مد او نمایشدهنده قدیمی بودن سبک دهه 90 بود.
مثال:
Her fashion sense reflected the outdatedness of the 90s.
معنی فارسی کلمه outdatedness
:
وضعیت یا کیفیت منسوخ بودن و عدم استفاده از یک چیز بهروز.