معنی فارسی outdazzle

B1

برتری یافتن در brilho و زیبایی نسبت به سایرین.

To surpass in brilliance or attractiveness.

example
معنی(example):

هنرپیشگی آن‌چنان خیره‌کننده بود که از تمام دیگران جلو زد.

مثال:

The performance was so stunning that it outdazzled all others.

معنی(example):

او توانست از هر ستاره‌ای در آن رویداد جلوتر برود.

مثال:

She managed to outdazzle every star at the event.

معنی فارسی کلمه outdazzle

: معنی outdazzle به فارسی

برتری یافتن در brilho و زیبایی نسبت به سایرین.