معنی فارسی outdazzled
B1شگفتزده و حیرتزده شدن به دلیل زیبایی یا جذابیت زیادی.
To be overwhelmed by something much more dazzling.
- VERB
example
معنی(example):
او احساس کرد که به خاطر خواننده با استعدادتر بیش از حد تحت تأثیر قرار گرفته است.
مثال:
He felt outdazzled by the much more talented singer.
معنی(example):
جادوگر با ترفندهایش تماشاگران را تحت تأثیر شدید قرار داد.
مثال:
The magician outdazzled the audience with his tricks.
معنی فارسی کلمه outdazzled
:
شگفتزده و حیرتزده شدن به دلیل زیبایی یا جذابیت زیادی.