معنی فارسی outdazzling
B1خیرهکنندهتر از بقیه و به شدت جذاب.
Surpassing others in dazzling beauty or brilliance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لباس او در مقایسه با لباس دیگران بیش از حد خیرهکننده بود.
مثال:
Her outfit was outdazzling compared to everyone else's.
معنی(example):
غروب آفتاب از تمام روزهای قبل خیرهکنندهتر بود.
مثال:
The sunset was outdazzling all the previous days.
معنی فارسی کلمه outdazzling
:
خیرهکنندهتر از بقیه و به شدت جذاب.