معنی فارسی outeye

B1

چشم داشتن، قابلیت مشاهده و تشخیص نکات و جزئیات مهم.

Having a discerning eye for recognizing patterns or excellence.

example
معنی(example):

او چشمی برای شناسایی استعداد دارد.

مثال:

She has an outeye for spotting talent.

معنی(example):

چشم او برای جزئیات، او را به یک هنرمند عالی تبدیل کرد.

مثال:

His outeye for detail made him a great artist.

معنی فارسی کلمه outeye

: معنی outeye به فارسی

چشم داشتن، قابلیت مشاهده و تشخیص نکات و جزئیات مهم.