معنی فارسی outgnawn
B2به طور خاص به شیئی اشاره دارد که به شدت از دندان بیشتر از بین رفته است.
Past participle of outgnaw; indicating something that has been gnawed away significantly.
- VERB
example
معنی(example):
چوب به طور کامل توسط آفات از بین رفته بود.
مثال:
The wood was completely outgnawn by the pests.
معنی(example):
حصار قدیمی به خاطر اینکه توسط جوندگان بیشتر از بین رفته بود، ظاهری زبر داشت.
مثال:
The old fence looked rough since it had been outgnawn by rodents.
معنی فارسی کلمه outgnawn
:
به طور خاص به شیئی اشاره دارد که به شدت از دندان بیشتر از بین رفته است.