معنی فارسی outpassing

B1

عمل عبور کردن از چیزی یا کسی در حال انجام.

The act of surpassing or moving beyond something.

example
معنی(example):

عبور کردن نیاز به مهارت و اعتماد به نفس دارد.

مثال:

Outpassing requires skill and confidence.

معنی(example):

عبور از دونده‌های کندتر در یک ماراتن ضروری است.

مثال:

Outpassing the slower runners is essential in a marathon.

معنی فارسی کلمه outpassing

: معنی outpassing به فارسی

عمل عبور کردن از چیزی یا کسی در حال انجام.