معنی فارسی outpleasing

B1

جالب و دلپذیر، به ویژه در مورد تجربه‌ای که فرد را خوشحال می‌کند.

Charming or attractive in a way that brings pleasure.

example
معنی(example):

عطر خوشایند نان تازه، نانوایی را پر کرده بود.

مثال:

The outpleasing aroma of fresh bread filled the bakery.

معنی(example):

شخصیت خوشایند او دوستان زیادی را به خود جلب کرد.

مثال:

Her outpleasing personality drew many friends.

معنی فارسی کلمه outpleasing

: معنی outpleasing به فارسی

جالب و دلپذیر، به ویژه در مورد تجربه‌ای که فرد را خوشحال می‌کند.