معنی فارسی outpopulating
B1جایگزینی یا پیشی گرفتن از یک گروه یا چیز قدیمیتر در میزان یا جمعیت.
To surpass or exceed in number or population.
- VERB
example
معنی(example):
سیاست جدید در حال جایگزینی سیاست قدیمی است.
مثال:
The new policy is outpopulating the older one.
معنی(example):
در مسابقه، نسل جوان در حال پیشی گرفتن بر شرکتکنندگان قدیمیتر است.
مثال:
In the competition, the younger generation is outpopulating the older participants.
معنی فارسی کلمه outpopulating
:
جایگزینی یا پیشی گرفتن از یک گروه یا چیز قدیمیتر در میزان یا جمعیت.