معنی فارسی outpriced

B1

قیمت‌گذاری شده به طور غیرقابل دسترسی، به ویژه در فروش یا خرید.

Set at a price that is too high for a buyer to afford.

example
معنی(example):

این خودروی قدیمی توسط مدل‌های جدید قیمت‌گذاری شد.

مثال:

The old car was outpriced by newer models.

معنی(example):

او در بازار رقابتی احساس قیمت‌گذاری شده کرد.

مثال:

He felt outpriced in the competitive market.

معنی فارسی کلمه outpriced

: معنی outpriced به فارسی

قیمت‌گذاری شده به طور غیرقابل دسترسی، به ویژه در فروش یا خرید.