معنی فارسی outreckon

B1

بیشتر از فردی دیگر برآورد کردن یا حساب کردن.

To estimate or calculate better than someone else.

example
معنی(example):

او سعی کرد پیش‌بینی‌های دوستانش را بیشتر پیش‌بینی کند.

مثال:

He tried to outreckon his friends' predictions.

معنی(example):

بیشتر پیش‌بینی کردن دیگران می‌تواند به شگفتی‌های غیرمنتظره‌ منجر شود.

مثال:

Outreckoning others can lead to unexpected surprises.

معنی فارسی کلمه outreckon

: معنی outreckon به فارسی

بیشتر از فردی دیگر برآورد کردن یا حساب کردن.