معنی فارسی outredden
B1بیشتر سرخ کردن یا درخشانتر کردن از دیگران.
To outshine or surpass others in brightness or color.
- VERB
example
معنی(example):
او با آثار هنریاش توانست رقبای خود را بیشتر از خود قرمز کند.
مثال:
He managed to outredden the competition with his artwork.
معنی(example):
بیشتر از رقبایش قرمز کردن چالشی بود که از آن لذت میبرد.
مثال:
Outreddening his peers was a challenge he enjoyed.
معنی فارسی کلمه outredden
:
بیشتر سرخ کردن یا درخشانتر کردن از دیگران.