معنی فارسی outsideness
B1وضعیت یا کیفیت بیرونی بودن یا جدا بودن از سایر اشیاء یا محیطها.
The quality or condition of being outside or detached from other objects or environments.
- NOUN
example
معنی(example):
خارج بودن ساختمان با داخل دنج آن تضاد دارد.
مثال:
The outsideness of the building contrasts with its cozy interior.
معنی(example):
خارج بودن آن جذابیت معماری منحصر به فردی به آن بخشید.
مثال:
Its outsideness gave it a unique architectural appeal.
معنی فارسی کلمه outsideness
:
وضعیت یا کیفیت بیرونی بودن یا جدا بودن از سایر اشیاء یا محیطها.