معنی فارسی outsight
B1عمل یا وضعیت دیدن نامحسوس یا درک موضوعات و فرصتهای ظریف.
The act or state of perceiving subtle or non-obvious matters and opportunities.
- NOUN
example
معنی(example):
بینش او به او کمک کرد تا فرصتهایی را ببیند که دیگران از دست دادهاند.
مثال:
His outsight helped him see opportunities others missed.
معنی(example):
توسعه بینش برای برنامهریزی استراتژیک حیاتی است.
مثال:
Developing outsight is crucial for strategic planning.
معنی فارسی کلمه outsight
:
عمل یا وضعیت دیدن نامحسوس یا درک موضوعات و فرصتهای ظریف.