معنی فارسی outsin

B1

فردی که در یک مکان یا اجتماع احساس بیگانه بودن می‌کند.

A person who feels like an outsider in a group or environment.

example
معنی(example):

او اغلب به عنوان یک فرد بیرونی در گروه خود دیده می‌شد.

مثال:

He was often seen as an outsin in his group.

معنی(example):

احساس کردن به عنوان یک فرد بیرونی در موقعیت‌های اجتماعی می‌تواند سخت باشد.

مثال:

Feeling like an outsin can be tough in social situations.

معنی فارسی کلمه outsin

: معنی outsin به فارسی

فردی که در یک مکان یا اجتماع احساس بیگانه بودن می‌کند.