معنی فارسی outtaken
B1عکاسی یا ضبط چیزی بهشیوهای که بهطور خاص موفق و شایسته باشد.
To take a photo or capture a scene in an exceptional or noteworthy manner.
- VERB
example
معنی(example):
این عکس توسط دوستش در سفر گرفته شد.
مثال:
The photo was outtaken by her friend during the trip.
معنی(example):
این صحنه بهطور عالی برای فیلم گرفته شده بود.
مثال:
The scene was perfectly outtaken for the movie.
معنی فارسی کلمه outtaken
:
عکاسی یا ضبط چیزی بهشیوهای که بهطور خاص موفق و شایسته باشد.