معنی فارسی outword
B1برتری یافتن بر دیگران با استفاده از کلمات یا سخنرانی مؤثر.
To dominate or overshadow others with one's words or speech.
- VERB
example
معنی(example):
او معمولاً در طول بحثها با صحبتهایش، دیگران را تحتالشعاع قرار میدهد تا نقطهنظرش را واضح کند.
مثال:
He tends to outword people during debates to make his point clear.
معنی(example):
او در مورد مذاکره میداند چگونه بهطور مؤثر رقبای خود را تحتالشعاع قرار دهد.
مثال:
When it comes to negotiation, she knows how to outword her opponents effectively.
معنی فارسی کلمه outword
:
برتری یافتن بر دیگران با استفاده از کلمات یا سخنرانی مؤثر.