معنی فارسی over-all
B1به معنی همهجانبه و جامع، در زمینه کلی یک موضوع یا مسأله اشاره دارد.
Referring to something that takes many factors into account; comprehensive.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هزینه کلی پروژه بیشتر از حد انتظار بود.
مثال:
The over-all cost of the project was higher than expected.
معنی(example):
شما باید تاثیر کلی تصمیم خود را در نظر بگیرید.
مثال:
You need to consider the over-all impact of your decision.
معنی فارسی کلمه over-all
:
به معنی همهجانبه و جامع، در زمینه کلی یک موضوع یا مسأله اشاره دارد.