معنی فارسی over-estimating

B1

فرایند بیش از حد برآورد کردن.

The act of assessing something as greater than it actually is.

example
معنی(example):

بیش برآورد کردن مقدار غذایی که نیاز است می‌تواند منجر به اتلاف شود.

مثال:

Over-estimating the amount of food needed can lead to waste.

معنی(example):

او در حال بیش برآورد کردن شانس‌هایش برای برنده شدن در این رقابت است.

مثال:

She is over-estimating her chances of winning the competition.

معنی فارسی کلمه over-estimating

: معنی over-estimating به فارسی

فرایند بیش از حد برآورد کردن.