معنی فارسی over-estimated
B1مواردی که بیش از حد برآورد شدهاند.
Assessed or estimated as being greater than it actually was.
- VERB
example
معنی(example):
این پروژه بیش از حد تخمین زده شد و زمان بسیار کمتری از آنچه برنامهریزی شده بود، گرفت.
مثال:
The project was over-estimated and took much less time than planned.
معنی(example):
او متوجه شد که خطرات این وضعیت را بیش از حد تخمین زده بود.
مثال:
He realized that he had over-estimated the dangers of the situation.
معنی فارسی کلمه over-estimated
:
مواردی که بیش از حد برآورد شدهاند.