معنی فارسی overestimations
B1مواردی که به صورت بیش از حد برآورد شدهاند.
Instances of assessing something as greater than it actually is.
- noun
noun
معنی(noun):
An excessive estimation.
example
معنی(example):
بیش برآوردها در این گزارش باعث ایجاد جنجال شدند.
مثال:
The overestimations in the report caused an uproar.
معنی(example):
او به دلیل بیش برآوردهای الزامات پروژه مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
He was criticized for the overestimations of the project's requirements.
معنی فارسی کلمه overestimations
:
مواردی که به صورت بیش از حد برآورد شدهاند.
