معنی فارسی overabounds

B1

بیش از حد و سرشار از چیزی، به طور خاص در زمینه کیفیت یا مقدار.

To be excessively abundant or overflowing.

example
معنی(example):

در تابستان دریاچه پر از ماهی است.

مثال:

The lake overabounds with fish in the summer.

معنی(example):

خلاقیت او در هر پروژه‌ای که به عهده می‌گیرد، فراوان است.

مثال:

His creativity overabounds in every project he undertakes.

معنی فارسی کلمه overabounds

: معنی overabounds به فارسی

بیش از حد و سرشار از چیزی، به طور خاص در زمینه کیفیت یا مقدار.