معنی فارسی overalcoholized
B1به حالتی اشاره دارد که فرد به دلیل مصرف بیش از حد الکل تحت تأثیر قرار گرفته است.
In a state heavily influenced by excessive alcohol consumption.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جشن آنقدر وحشی بود که احساس میکردم همه کمکم الکلی شدهاند.
مثال:
The party was so wild that it felt like everyone was overalcoholized.
معنی(example):
او سعی کرد بگوید که کمکم الکلی نشده است، اما گفتار متزلزل او چیز دیگری میگفت.
مثال:
He tried to say that he wasn't overalcoholized, but his slurred speech said otherwise.
معنی فارسی کلمه overalcoholized
:
به حالتی اشاره دارد که فرد به دلیل مصرف بیش از حد الکل تحت تأثیر قرار گرفته است.