معنی فارسی overbitten
B1بیش از حد تحت تاثیر قرار گرفتن، به معنای احساساتی شدن به شدت تحت تاثیر یک داستان یا رویداد.
To be overly affected or impacted by something, especially a narrative or story.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او طوری تحت تاثیر تعلیق داستان قرار گرفت که نتوانست بخوابد.
مثال:
He was overbitten by the story's suspense that he couldn't sleep.
معنی(example):
بعد از خواندن آن کتاب هیجانانگیز احساس خستگی کردم.
مثال:
I felt overbitten after reading that thrilling book.
معنی فارسی کلمه overbitten
:بیش از حد تحت تاثیر قرار گرفتن، به معنای احساساتی شدن به شدت تحت تاثیر یک داستان یا رویداد.