معنی فارسی overblind
B1بیش از حد کور کردن، به معنای ایجاد حالت عدم دید یا ضعف بینایی به دلیل عوامل مختلف.
To blind someone excessively or to a degree that affects their perception.
- VERB
example
معنی(example):
نور روشن میتواند هر کسی را که بیش از حد نزدیک ایستاده است، به شدت کور کند.
مثال:
The bright light could overblind anyone standing too close.
معنی(example):
او به سبب تکبر خود به شدت کور شده بود.
مثال:
He was overblinded by his own arrogance.
معنی فارسی کلمه overblind
:بیش از حد کور کردن، به معنای ایجاد حالت عدم دید یا ضعف بینایی به دلیل عوامل مختلف.