معنی فارسی overbound

C1

بسته و محدود به بیش از حد، که مانع از آزادی عمل یا نوآوری می‌شود.

Confined or restricted to an excessive degree, limiting freedom or innovation.

example
معنی(example):

قواعد بیش از حد محدود کننده بودند و خلاقیت را خیلی محدود می‌کردند.

مثال:

The rules were overbound, restricting creativity too much.

معنی(example):

یک برنامه بیش از حد محدود ممکن است به استرس و خستگی منتهی شود.

مثال:

An overbound schedule can lead to stress and burnout.

معنی فارسی کلمه overbound

:

بسته و محدود به بیش از حد، که مانع از آزادی عمل یا نوآوری می‌شود.