معنی فارسی overbracing

B1

عمل یا فرآیند تقویت بیش از حد برای تأمین استحکام.

The act or process of reinforcing excessively for the sake of strength.

example
معنی(example):

تقویت بیش از حد می‌تواند ساختارها را بیش از حد سفت و شکننده کند.

مثال:

Overbracing can make structures too rigid and fragile.

معنی(example):

در معماری، اجتناب از تقویت بیش از حد برای انعطاف‌پذیری ضروری است.

مثال:

In architecture, avoiding overbracing is essential for flexibility.

معنی فارسی کلمه overbracing

:

عمل یا فرآیند تقویت بیش از حد برای تأمین استحکام.