معنی فارسی overbrilliance

B1

درخشندگی بیش از حد، حالتی است که نور به طرز بسیار شدید و خیره‌کننده‌ای از شیء منعکس می‌شود.

Excessive brightness or shining quality that captivates attention.

example
معنی(example):

بیش از حد درخشندگی الماس همه را در گالا مست کرد.

مثال:

The overbrilliance of the diamond mesmerized everyone at the gala.

معنی(example):

هنرمندان گاهی اوقات می‌توانند در آثار خود درخشندگی بیش از حد ایجاد کنند.

مثال:

Artists can sometimes achieve overbrilliance in their paintings.

معنی فارسی کلمه overbrilliance

:

درخشندگی بیش از حد، حالتی است که نور به طرز بسیار شدید و خیره‌کننده‌ای از شیء منعکس می‌شود.