معنی فارسی overbrilliantly

B1

به صورت بیش از حد درخشان، به توصیف انجام کاری به نحوی فوق‌العاده و چشمگیر اشاره دارد.

In a manner that is excessively bright or impressively intelligent.

example
معنی(example):

او در ارائه‌اش به طرز فوق‌العاده‌ای عمل کرد و همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

She performed overbrilliantly in her presentation, impressing everyone.

معنی(example):

برنامه‌های او که به طرز فوق‌العاده‌ای اجرا شده بودند منجر به موفقیت‌های غیرمنتظره شد.

مثال:

His overbrilliantly executed plans led to unexpected successes.

معنی فارسی کلمه overbrilliantly

:

به صورت بیش از حد درخشان، به توصیف انجام کاری به نحوی فوق‌العاده و چشمگیر اشاره دارد.