معنی فارسی overclose
B1بستن به طور بیش از حد نزدیک یا نزدیک شدن بیش از حد به چیزی.
To close too much or to approach something too closely.
- VERB
example
معنی(example):
پردهها خیلی نزدیک بودند و تمام نور را مسدود کردند.
مثال:
The curtains were overclose and blocked all the light.
معنی(example):
او تمایل دارد فاصله بین خود و دیگران را خیلی کم کند.
مثال:
He tends to overclose the distance between himself and others.
معنی فارسی کلمه overclose
:
بستن به طور بیش از حد نزدیک یا نزدیک شدن بیش از حد به چیزی.