معنی فارسی overcompound
B1بیش از حد مرکب، ترکیبی از دو یا چند جزء که ممکن است واضح نباشد.
Containing an excessive number of components or parts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت بیش از حد مرکب کلمات دانشآموزان را سردرگم کرد.
مثال:
The overcompound nature of the word confused the students.
معنی(example):
استفاده از یک روش بیش از حد مرکب میتواند ارتباط را مبهم کند.
مثال:
Using an overcompound approach can make communication unclear.
معنی فارسی کلمه overcompound
:
بیش از حد مرکب، ترکیبی از دو یا چند جزء که ممکن است واضح نباشد.