معنی فارسی overconcentrated
B1بیش از حد متمرکز، به شرایطی اشاره دارد که در آن فرد یا گروه بر روی یک موضوع یا وظیفه خاص بیش از حد تمرکز کرده و به دیگر موارد توجه نمیکند.
Having focused excessively on something, often leading to negative consequences.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ذهن او بیش از حد بر روی وظیفه حاضر متمرکز شده بود و او را مضطرب میکرد.
مثال:
Her mind was overconcentrated on the task at hand, making her anxious.
معنی(example):
تلاشهای بیش از حد متمرکز شده منجر به اشتباهاتی در پروژه شد.
مثال:
The overconcentrated efforts led to mistakes in the project.
معنی فارسی کلمه overconcentrated
:
بیش از حد متمرکز، به شرایطی اشاره دارد که در آن فرد یا گروه بر روی یک موضوع یا وظیفه خاص بیش از حد تمرکز کرده و به دیگر موارد توجه نمیکند.