معنی فارسی overcontrol

B1

کنترل یا نظارت بیش از حد بر روی چیزی، به ویژه در زمینه روابط یا مدیریت.

To manage or regulate something in an excessive manner.

example
معنی(example):

والدین باید از کنترل بیش از حد بر فرزندان خود خودداری کنند.

مثال:

Parents should avoid overcontrol of their children.

معنی(example):

تمایل او به کنترل بیش از حد پروژه منجر به ناامیدی در میان اعضای تیم شد.

مثال:

His tendency to overcontrol the project led to frustration among team members.

معنی فارسی کلمه overcontrol

: معنی overcontrol به فارسی

کنترل یا نظارت بیش از حد بر روی چیزی، به ویژه در زمینه روابط یا مدیریت.